الناز کن

ساخت وبلاگ
گاهی دلم برای خودم تنگ میشود 

آهسته زیر لب ، دلتنگیم آهنگ میشود 

شهزاده ایم هزار قصه در سرم ، اما

هنوز که هنوز است دلم برای خودم تنگ میشود 

من قصه گوی شبانه آن شهریاریم 

تا سر به تن نگه دارم و دل به دست آرم 

گاهی دلم برای شه ام تنگ میشود 

چندیست تو را امانت سپرده ام به شب

گاهی دلم برای تو بدجور تنگ میشود ... 

 

الناز کن...
ما را در سایت الناز کن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dokhtar2007 بازدید : 56 تاريخ : سه شنبه 30 بهمن 1397 ساعت: 12:32

این روزها فقط منتظر توام .... آنقدر دلتنگم که نمیتوانم بنویسم ... انگشتهام میلرزد ... دلم میلرزد. ... چشمهایم خیس باران است .... دلم تنگ است .... صدام بدجور گرفته... آنقدر ملولم که اندازه ندارد. ... آنقدر مشتاقم که ساعت‌ها از حرکت کردن شرم دارند .... و تو نا آگاه از اینهمه دلتنگی من روزها و ساعت‌هایت را سپری میکنی ... کاش میدانستم اگر میدانستی چه بر دلم میگذرد چه می کردی .... 

الناز کن...
ما را در سایت الناز کن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dokhtar2007 بازدید : 57 تاريخ : سه شنبه 30 بهمن 1397 ساعت: 12:32

هنوزم نوشتن برام سخته! مدتهاست دارم راه میرم انگار تن و روحم خسته است ... صبرم هم تموم شده ...

ولی این تلالو نور کمی آرامم کرده ... من تا به این حد آرامش هم قانعم. ... گویا ضربان قلبم طبیعی تر شده دیگر نفس نفس نمیزنم ولی هنوز انگشتهام برای نوشتن از تو لرزانه... نمینویسم  فقط همه اینها را در درونم خاطره میکنم تا ابد،  تا جان در بدن دارم و تا زمانی که قلبم میتپد ...

هر ثانیه به یادتم...

الناز کن...
ما را در سایت الناز کن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dokhtar2007 بازدید : 52 تاريخ : سه شنبه 30 بهمن 1397 ساعت: 12:32

 چرا نشد که نشکنم چرا نشد که ساده تر ازاین بهانه بگذرم ... سه نقطه های من تمام شدنی نیستند دیگر نمیتوانم آنچه که در دلم زارم میزند در قلم جاری کنم .... انگار جای امن خود را یافته اند .   میخواهم از تو الناز کن...ادامه مطلب
ما را در سایت الناز کن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dokhtar2007 بازدید : 52 تاريخ : سه شنبه 30 بهمن 1397 ساعت: 12:32

یه جایی رو در نظر بگیر خودت عاشق باشی و معشوقه ات جلوی چشات اما نتونی بهش بگی که چقدر قلبت براش میتپه. ... نتونی بگی سینه ات زخمی بزرگ داره  نتونی بگی چقدر انتظار یک لحظه دیدنش رو داشتی ... سختیش به اینه که معشوقه ات ندونه چه حسی بهش داری و سختتر از همه اینها اینه که بهش بگی عاشقی اما اون به عشقت بها نده ... چقدر دلم میخواست تو هم مثل من عاشق بودی آدم عاشق از هیچ چیز معشوق نمیرنجه ...

حیف که هیچ وقت عاشق من نشدی، نبودی و نیستی... 

ببخش که غم دل با تو میگویم ... 

الناز کن...
ما را در سایت الناز کن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dokhtar2007 بازدید : 56 تاريخ : سه شنبه 30 بهمن 1397 ساعت: 12:32

کتاب شازده کوچولو رو که میخونم احساس میکنم همه حرفاش رو فقط به من می زنه! شازده کوچولو میگه گلی داشتم که دوسش داشتم... یه روز ازش دلم گرفت ترکش کردم رفتم دور دنیا چرخیدم و گلهای زیادی دیدم که همشون قش الناز کن...ادامه مطلب
ما را در سایت الناز کن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dokhtar2007 بازدید : 52 تاريخ : سه شنبه 30 بهمن 1397 ساعت: 12:32

امروز سرزنش بسیار شنیدم و گویا تمام مقدس بودنم از تمام روح و جانم رخت بربسته. ... امروز از اینکه یک جلد دیگر از خودم به نمایش گذاشتم خیلی مورد طعن قرار گرفتم امروز خیلی دلم آشوب بود خیلی .... امروز روز خاصی بود .... کاش خاص هم میماند .... کاش کمی آنطور که گفته بودی درکم میکردی .... کاش آنطور که گفته بودی فقط یک لحظه بود ... کاش تنهاتر بودم به تنهایی تو ... کاش همراهتر بودی به همراهی تمام دلخواسته های من ... میدانی که چه میگویم فقط تو میدانی من چه میگویم ساعت را نگاه کن! این دو ساعت انگار عمری گذشته....

 

الناز کن...
ما را در سایت الناز کن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dokhtar2007 بازدید : 58 تاريخ : سه شنبه 30 بهمن 1397 ساعت: 12:32

از بخشش حرف نزن از دوست داشتنهای دیگران چیزی نگو .... من به جهنم و بهشت فکر نمیکنم وقتی اینجا با حضور تو میتواند بهشت باشد چرا به جهنم فکر کنم بهشت دیگری را هم نمیخواهم. ... هوایی که تو در آن نفس بکشی را دوست دارم من این هوا را خیلی دوست دارم میخواهم زنده باشم من از مرگ حرف نمیزنم من از زندگی حرف میزنم میخواهم از  هر کسی و از هر چیزی که این هوا را از من میگیرد دور شوم میخواهم نفس بکشم امروز برای اولین بار "عاشق شدم" را از تو شنیدم این یعنی خود زندگی ... 

الناز کن...
ما را در سایت الناز کن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dokhtar2007 بازدید : 45 تاريخ : سه شنبه 30 بهمن 1397 ساعت: 12:32

امشب دلم به قدری لرزید که تا نوک انگشتام هم احساسش میکنم ... میبینی خدا جون این همه دلواپسی،  این همه دلتنگی ، این همه خدا خدا کردن ، این همه اعتراف،  این همه صبر ، این همه تنش. ... اخرش به کجا رسید ... به همان جا که میترسیدم... 

 

 

الناز کن...
ما را در سایت الناز کن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dokhtar2007 بازدید : 54 تاريخ : سه شنبه 30 بهمن 1397 ساعت: 12:32

آخرین لیلای ما ، چشم دلت را باز کن 

قصه مجنون تمام است قیس دیگر ساز کن 

تا کجا او میتواند با تو تا آخر شود 

لیلی ام ، لیلا فراوان از نگاهش می‌چکد 

احساس کن 

بید مجنون گرچه میلرزد 

به آغازی همین

اسم خویش ای نازنین 

لیلای ما الناز کن 

الناز کن...
ما را در سایت الناز کن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dokhtar2007 بازدید : 52 تاريخ : سه شنبه 30 بهمن 1397 ساعت: 12:32